اصفهان، سرچشمه فرهنگ و هنر
اصفهان، سرچشمه های فرهنگ و هنر
سرچشمه های فرهنگ پیوسته ی اصفهان، از ديرهنگام؛ به تاریخ، باورها، داستان ها، هنر و نمادهایی می پیوندند که هر کدام بازتاب آرزویی میهنی و جهت یافته است. نگاه ویژه به تاریخ، فرهنگ و هنر فراگیری آموخته های روزگاران را در دل روش می کند تا این دانسته ها راهگشای راهی به سوی آینده باشد. گردش در پیرامون یادگارهای تاریخی و طبیعت خدادادی، افق های روشنی را از گذشته و آینده در دل دوستداران این سرزمین کهن می گشاید. آنها که دل در گرو میهن دارند به گوش جان این دیباچه را می خوانند، چشم دل به تماشای این همه هست، نیز میدوزند و حسرت از این همه نیست، می خورند. این همه نیست را تیشه ی نادانی در دوران گذشته بر هستی پرمایه ی هنری این سرزمین زده است و این همه هست ما را فرا می خواند تا در نگهداری و شناخت آن و بازگویی آن به آیندگان تلاش نماییم.
شرکت آذرخش پارسه آریانا لازم دانست نگاهی گذرا به این همه نیست بیندازد که تنها آن را می توان از دریچه ی نگاه به سفرنامه های جهانگردان سدههای یازدهم، دوازدهم و سیزدهم هجری بازشناخت. اصفهان در دوره ی پادشاهی شاه سلیمان صفوی (۱۱۰۵-۱۰۷۷ هجری) دارای ۱۶۲ مسجد، ۴۸ مدرسه، ۲۴۱ راسته بازار، ۱۸۰۲ کاروان سرای، خان و تیم و همچنین ۳۰۰۰ کبوترخانه و ۲۷۳ حمام بوده است که از این شمار، شمار اندکی برجای مانده است که همچنان دلنوازی می کنند، لیک از این همه باغ و بوستان و بناهای وابسته ی آنها چون کوشک و کاخ و ایوان و سردر، چه برجای مانده است که تنها می توان از نام شماری از آنها یاد کرد؟ باغ هایی چون؛ باغ هزارجریب، باغ نقش جهان، باغ عباس آباد، باغ طاووس خانه، باغ زرشک، باغ قوش خانه، باغ توحیدخانه، باغ دیوان بیگی، باغ داروغه، باغ توپخانه، باغ نظر، باغ چینی خانه، باغ چرخاب، باغ شیرخان، باغ معتمد، باغ خرگاه، باغ خیمه گاه، باغ کجاوه خانه، باغ فراشخانه، باغ بادامستان، باغ نسترن، باغ آلبالو، باغ بلبل، باغ جنت، باغ تخت، باغ قراخان، باغ زین خانه، باغ فرح آباد، باغ پهلوان حسین، باغ بابا امیر، باغ سعادت آباد، باغ دریاچه، باغ وقایع نویس، باغ مهردار، باغ جزایرخانه، باغ میراخور، باغ خلیل، باغ خیاط خانه، باغ عموطاهر، باغ خواجه، تا باغ قوشچیان، باغ قورچی باشی علیا، باغ قورچی باشی سفلی، باغ گلدسته، باغ صالح آباد، باغ عسگر، باغ ملا، باغ غلامان مطبخ، باغ برج و باغ تفنگچی آغاسی
بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
زلف سنبل چه کشم، عارض سوسن چه کنم
«حافظ»
از میدان های پرآوازه ی شهر چون میدان کهنه، میدان اسفيس، میدان میر، میدان باغ همایون، میدان چهار حوض، میدان کوشک، میدان سلیمان و میدان نقش جهان، تنها میدان نقش جهان است که همچنان پابرجاست و از میان آنهایی که نیست شدند به جاست تا یادی از میدان کهنه بنماییم که از بناهای پیرامون آن تنها مسجد جامع کهنه، مسجد و مناره ی علی و امامزاده هارون ولایت باقی است و از کاخ ها و خوابگاه های پادشاهان سلجوقی، مدرسه های نظامیه و ملکشاهی، قیصریه و نقاره خانه ی آن دیگر شالودهای نیز برجای نمانده است. از شمار ۲۴۱ راسته ی بازار، اکنون ۵۶ راسته، از ۲۷۳ حمام دورهی صفویه، تنها ۱۲ حمام، از ۱۷ عصارخانه دوران صفویه و قاجار، ۳ عصارخانه برجای است. ویرانی در کاروان سراها، خانها، تیمها و تیمچه های آن روزگاران به شمار ۱۸۰۲ نیز شگفت آور است، آن گونه که تنها ۷۴ یادگار به جای است. از دو بیمارستان دوره ی صفویه و چهارنقاره خانه ی اصفهان هیچ یادگاری برجای نمانده است. از ۳۰۰۰ کبوترخانه ای که ژان شاردن فرانسوی برشمرده است. تنها ۶۰۶ کبوترخانه اکنون، آن هم از دوره های صفویه، قاجار و پهلوی برجای مانده است و جای بسی افسوس است که از شمار آنها هر چند سال کاسته می شود. ویرانی در گورستان های دوازده گانهی شهر نیز رخ داده است، آن گونه که اکنون تنها تخت پولاد برجای است. نیک میدانیم که بناهای یادبود و شیرهای سنگی آنها نیز به ویرانی گراییده و یادگارهای هنری آنها به تاراج و نیستی رفته است و اندک شماری از سنگها و شیرهای سنگی را همچنان می توان به چشم دید، همچون شیرهای سنگی که به پل خواجو اورده اند. از کلیساهای جلفای اصفهان نیز تنها ۱۳ کلیسا از ۲۴ کلیسا باقی است.
از کاخ های بیشمار دوران صفویه نیز تنها نامی در سفرنامه ها و گزارش های آن روزگار باقی مانده است و تنها باید به نام هایی چون کاخ آیینه خانه، کاخ سرپوشیده، کوشک نارنجستان، کاخ نمکدان، کاخ هفت دست، کاخ جهان نما، کاخ ها و بناهای وابسته ی فرح آباد، کاخ سعادت آباد، جبه خانه، کاخ فردوس، مهمان خانه ی شاهی، دیوان آیینه خانه، کاخ دریاچه، کاخ باغ گلدسته، کاخ مقصودبیک و کاخ جارچی باشی و ... بسنده کرد، پس به جاست تا تنها یادگاران آن روزگار چون چهلستون، هشت بهشت، کاخ عالی قاپو و تالار اشرف را دریابید.
اصفهان به این همه هست مینازد و نصف جهان نامیده میشود. بنابراین کافی است تا از فراسوی به اصفهان نگری تا این همه هست را ببینی و به تاریخ و تیشه ی نادانی برخی از حاکمان آن نگرشی داری تا این همه نیست را دریابی.
اصفهان کهن دیاری با دهها یادگار تاریخی، به سان تماشاگه ی جهان نما است که مردم در آن زندگی می کنند با آب و هوایی خوش که دل انگیز ترین بامدادهای زندگی را در بهارانش و کاراترین لحظه های ناب را در فصل خزانش می توان حس کرد. یک شهر به دیرینگی تاریخ و تاریخی به دیرینگی ایران زمین، قلب تپنده ی ایران، در مرکز این دیار جاودان با موقعیت جغرافیایی ویژه، آن سان که در دوره ی سلجوقیان و در دوره ی صفویه، مرکز دوران تاریخ هنر و فرهنگ این سرزمین گردید و هنرمندان بس شایسته، آن را به زیبایی وصف ناپذیری در سروده های هنری خود به نیکی سرودند تا این که امروز، تراویده از اندیشه های والای نیاکان، آوازهای جهانی یافته و پایتخت فرهنگی جهان اسلام لقب گرفته است.
یادگارهای تاریخی این شهر، هر کدام جلوه ای از هنر دیرپای این سرزمین به بیننده پاس میدارند و در کنار این جاودانه ها که گذران تاریخ و زمان را به خود دیده اند، صنایع دستی شهر، جهانگرد را دست خالی به سرزمین خود باز نمی گرداند چرا که وجود بیش از ۱۶۰ گونه صنایع دستی در استان، دل شیفته گان به هنر را از به یادگار بردن هنری از این شهر آسوده می کند.
شهری روشن چو فکر دانا
در وی همه کاینات پیدا
چون عارض دوست از نکویی
در وی همه آرزو که جویی
«خاقانی»
مردمان آن، پارسی گو، شیرین سخن و حاضر جواب اند. اصفهانیها مردمی میهمان نوازند، ایشان از نقطه نظر اقتصادی در بین سایر ایرانیان، همواره در برخورداری از هوش و ذکاوت بسیار نامی هستند و می توان گفت؛ اصفهانی شخصی است همیشه کنجکاو، زیرک، هنرمند و جویای هنر. چیزی که در خشتهای بنای آتشکده اش، در آجرهای مسجد جامع اش و مناره های سربه فلک کشیده اش، در کاشی های مسجدهای باشکوهش و میدانی از نقش جهانش به خوبی می توان دید و درک نمود و گواه سخن خود دانست و اگر تیشه ی نادانی در دوران قاجار، بناهای باشکوهش را به نیستی و نابودی کشانده بود، امروز در گنجینه ای بی نظیر و سرشار از هنر معماری دیرین و در تماشاگهی جهان نما به سر می بردیم. به هر حال اصفهان را رازهاست، بس دیدنی و شنیدنی
https://www.azp24.ir