هنر خوشنویسی اصفهان
هنر خوشنویسی
سابقه ی نگارش در ایران به هزاره ی چهارم پیش از میلاد مسیح میرسد که این خط نخستین بار در نزد ایلامیان اختراع شد و در بردارنده ی نشانه هایی برای بیان گفتار بود. این شیوه ی نگارش جای خود را به خطی داد که به خط ایلامی نوین شهرت یافت. در روزگار هخامنشیان، منشیان ایلامی دربار داریوش، خطی را برای امپراتوری بزرگ پارس ابداع نمودند که هم اکنون به خط میخی پارسی باستان شهرت دارد و در کنار دو خط میخی ایلامی و بابلی، سنگ نبشته های سه زبانه ی دوران هخامنشی را تشکیل میدهند. خط میخی از چپ به راست نوشته میشد و دارای ۳۶ نشانه نوشتاری بود. پس از دوران هخامنشی، در روزگار اشکانیان، خط پهلوی، برگرفته از خط آرامی، جایگزین خط میخی گردید. این خط را پهلوی اشکانی میخوانند که در دوران ساسانیان نیز همچنان رواج داد و سپس جای خود را به خط پهلوی ساسانی داد. در دوران ساسانی برای نگارش کتاب مقدس اوستا خط اوستایی اختراع گردید و برای آواها و صداها نشانه ای مخصوص به خود یافت. خط مانوی نیز از دیگر خطهای این دوره به شمار میرود.
با پیدایش اسلام و پایان دوره ی ساسانیان خط کوفی جایگزین خط پهلوی شد. این خط که از خط سریانی گرفته شده بود، بدون نقطه و اعراب بود و به سال ۶۹ هجری بر آن اعراب نهادند. نگارش قرآن کریم به این خط بود. در سده ی دوم و سوم هجری قرآنها به خط مکی، کوفی، بصری، تجاوید، راصف، اصفهانی، پیرآموز و مصنوع نوشته میشدند تا پایان سده سوم هجری، خط کوفی راه پیشرفت و تکامل را می پیمود تا آن که ابن مقله ابوعلی محمد (۳۱۸-۲۷۲ هجری) خط نسخ را در سال ۳۱۰ هجری وضع نمود و جایگزین خط کوفی ساخت. در مورد خط کوفی باید افزود که خط مشترک و رایج زبان تازی و پارسی بود و نزدیک به چهار سده در ایران و عراق رواج داشت و در طول این مدت به وسیله ی هنرمندان پر کار ایرانی رو به تکامل رفت. از جمله خطوطی که قرآن را بدان نوشته اند، خط پیرآموز بوده است که واضعان آن ایرانی بوده اند و در اصل هم از یک خط ایرانی گرفته شده بود. این خط را به طور حتم ایرانیان از خطوط هفتگانه ی خود استخراج کرده بودند که شباهتی به خط کوفی و مکی داشت و خط اصفهانی نیز شیوه ی دیگر از خط پیرآموز بوده است که چون اصفهان در آغاز استیلای تازیان بر ایران مرکزیت داشته به نام خط اصفهانی نامیده و خوانده شده است.
باستان شناسان و پژوهشگران تاریخ خط در ایران، اصول خط (پس از اسلام) را شش گونه دانسته اند که همگی از خط نسخ گرفته شده است و از این رو خط نسخ، مادر خطوط خاور زمین لقب گرفته است. خطهای اصلی شامل شش گونه خط به نامهای محقق، ریحان، ثلث، نسخ، تعلیق و رقاع است و و این گونه در نظم بیان گردیده است:
انواع خطوط اگر که خواهی ای یار
ثلث است و رقاع و نسخ و تعلق و غبار
ریحان و محقق است و توفیق و دگر
خطی است مسلسل چون سر زلف نگار
خط نسخ مورد بحث، نسخ ابتدایی بود و بعدها تکامل یافت و گفته اند که با خط تعلیق نزدیکی مشهود دارد. خط نسخ به نسخ قدیم و جدید تقسیم میگردد و همان گونه که گفته شد ابن مقله آن را از خط ثلث استخراج کرد. آنچه مسلم است این مرد سیاستمدار و هنرور شیرازی پیشرو جنبش خوشنویسی و رواج دهنده ی یکی از مهمترین جلوه های هنری ایرانی است. نخستین چیزی که ابن مقله نوشته است قرآنی است . که سر سوره های خط نسخ به آن را با خطهای محقق و ریحانی نگاشته است. پس از ابن مقله پارسی و برادرش ابوعبدالله که دستیارش بود استادانی دیگر نیز ظهور کردند ولی به شهرت و اهمیت او نرسیدند. فرزندان و فرزند زادگان و شاگردان آنان همچنان در مدت یک سده به گسترش خط ادامه دادند تا نوبت به ابوالحسن علاءالدین علی بن هلال معروف به ابن بواب رسید. او کسی است که به اب زر نوشتن سر و صورتی داد و به تزیین و تذهیب خط پرداخت و خط رقاع را چنان آراست که گویی از نو پدید آمد و خط ریحان را به لطافت تمام آورد.
پس از این بواب و پیروان وی نوبت به یاقوت رسید که دگرگونی تازه ای را در خط خوش نویسی ایجاد کرد. یاقوت شش گونه خط (نسخ، ریحان، رقاع، توفیق، ثلث و محقق) را از میان گونه های بسیار که برخی از آنها نزدیک به هم دیده میشدند، برگزید و در تذهیب تلطیف بیشتر و زیبایی آنها همت گماشت و در ترویج آنها کوششهای بسیار بنمود. شاعری در وصف خط یاقوت نابغه ی کم نظیر هنر ایرانی در سده ی هفتم چنین سروده است:
بنازم شیوه ی تردستیت را
که خط بر چشمه ی کوثر نوشتی
کسی ننوشت بالاتر ز یاقوت
تو از یاقوت بالاتر نوشتی
سده ی هشتم و نهم هجری از بهترین دوره های پیشرفت هنر خوشنویسی شمرده میشود و این هنر در تمام محافل و مجالس مورد توجه بوده است. شاهان و بزرگان جلایری و مظفری و تیموری به آن توجه ویژه ای داشتند و از توجه و علاقه مندی آنان بدین هنر همین که حتی برخی خود از خوشنویسان ارزنده بودند و آثارشان دلیل بارزی بر این مدعا و مقام هنر و کمال ایشان است و ایشان عبارتند از: سلطان ابراهیم میرزای تیموری، بایسنقر میرزای تیموری، شاهرخ تیموری، سلطان یعقوب آق قویونلو، بهرام میرزا و ابراهیم میرزا.
از میانه های سده هشتم به خطوط ششگانه ی پیشین سه خط تعلیق، نستعلیق و شکسته ی نستعلیق افزوده گشت که از نوآوری های خالص ایرانی بود و پس از آن در سایر کشورهای اسلامی چون عثمانی، هندوستان و مصر رایج گشت ولی هرگز و هیچگاه به پایه ی ایرانیان و مایه ی هنرمندان این سامان نرسیدند. خط تعلیق از دو خط توقیع و رقاع تشکیل و بیشتر کتابها در سده ی هفتم به آن خط نوشته می شد. نستعلیق نخست خط نسخ تعلیق خوانده شد و به تدریج نسخ تعلیق به صورت مخفف نستعلیق گفته شد زیرا این خط از ترکیب دو خط نسخ و تعلی پیدا شده بود. وضع خط نستعلیق را در زمان امیرتیمور گورکانی به خواجه میرعلی تبریزی نسبت داده اند و گویند پسرش خواجه میرعبدالله آن را کامل نمود. دوره ی صفویه نیز از درخشان ترین دوره های گسترش و تکامل خطوط گوناگون ایرانی به ویژه ثلث، نسخ و نستعلیق بوده است. ملامیرعلی هروی (در گذشته به سال ۹۵۱ هجری) سرآمد استادان خط نستعلیق بود و شاگردان بزرگی را نیز پرورش داد و پس از او نوبت به میرعماد، خوش نویس معاصر شاه عباس بزرگ رسید که در این تراز به عالیترین مدارج هنر خوش نویسی نایل گردید و تغییراتی که به دست او در این خط صورت گرفت تا به امروز پیروی میشود. آخرین خط هنرمندانه ای که در زبان پارسی پا به عرصه ی وجود نهاد، خط شکسته نستعلیق بود که در نوشتن فرمانها و پیامها به کار میرفت و به تدریج روند صعودی خود را می پیمود و استاد بزرگ آن مرتضی قلی خان شاملو (درگذشت ۱۱۰۵ هجری) بود. و در نهایت عبدالمجید درویش آن را به کمال رساند.
خط سیاق از نمونه های دیگر هنر خوشنویسی نزد ایرانیان است که پیدایش آن در سده ی هشتم هجری است و در دوره صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه نیز رایج بود و تا پنجاه سال پیش عموم مردم باسواد از آن آگاهی داشتند.
دوره ی صفویه به استادان بزرگ خط و هنر خوش نویسی، شاگردان و پیروان آن مفتخر بود و استادان بنام هنر خوشنویسی چون میرعماد، علیرضا عباسی، باقر بنا و محمدرضا امامی و.... پیشرفت و ترقی این هنر را به فراسوی مرزهای امپراتوری و به کشورهای عثمانی و هندوستان رساندند. لیکن با فروپاشی این دودمان، در اثر بروز آشوبها و فتنه ها روزگار فترت هنر و افول آن پیش آمد و تا دوران قاجاریه ادامه یافت تا این که در سده ی سیزدهم هجری بار دیگر به هنر خوشنویسی به ویژه خط نستعلیق توجه شد و به مرور زمان رونق یافت. از نیمه ی دوم سده سیزدهم تا دهه ی نخست سده ی چهاردهم هجری که نزدیک هفتاد سال می،شود دوره ی تجدید حیات خط نستعلیق به شمار میرود. یادگارهای تاریخی اصفهان، چون مسجد جامع عتیق، مسجد جامع عباسی، مسجد شیخ لطف الله و ... تماشاگهی از این هنر به شمار میروند که در آنها میتوان گردآوری از هنر خوشنویسی دوران را به تماشا نشست.