اصفهان، پاییخت هنر کاشی کاری
اصفهان، پاییخت هنر کاشی کاری
کاشی که از دیدگاه مواد اولیه و شیوه ی ساخت با سفال خویشاوند است منسوب به شهر کاشان است و کهنترین نمونه ی آن، آجر لعاب دار مربوط به زیگورات چغازنبیل در دوره ی ایلام میانه ( ۱۲۵۰ پیش از میلاد) میباشد که در دشت شوش باستان قرار دارد. در پایان سده ی ششم پیش از میلاد، در کاخ آپادانای داریوش در شوش، آجرهای لعابدار بی همتایی در تزیینات کاخ به کار برده شدند که سربازان گارد جاویدان و سایر نقوش رایج در دربار هخامنشی را در کمال ظرافت و زیبایی نشان میدادند. این صنعت در دوره ی اشکانیان رو به افول نهاد و گاه آجر لعابدار در درپوش تابوت ها به کار رفت. در دوره ی ساسانیان، کاشی معرق از نوع مرغوب آن رواج پیدا کرد و در بناهای این دوره، به ویژه در کاخ بیشاپور و کاخ تیسفون، به کار برده شد. نقشهای این کاشیها عبارت از زنان چنگ زن، بافنده و دارنده ی گل و مردان سالخوره است که با قطعه های کوچک کاشی به رنگهای نارنجی، قهوه ای، زرد، قرمز، گلی و آبی، یشمی، شیری و خاکستری صورت گرفته و نشان دهنده ی کار دقیق و تنوع رنگهای رایج در دوره ی ساسانیان است.
کاشی در تزیینات سده های نخستین دوران اسلامی تاریخ ایران جای خود را به هنر گچ بری داد و برای نخستین بار در معماری دوره ی سلجوقیان رایج گردید، آن هم با رنگ فیروزه ای. در مدتی افزون بر یک سده در قلمروی سلجوقی کارایی کاشی کاری گسترش و در ابتدا جهت آراستن قسمتهای فوقانی مناره ها و برجسته نمودن جملات مقدس مذهبی و آسان نمودن بازخوانی آنها به کار می رفت. مناره های سین، ساربان و مسجد علی در اصفهان، از نمونه های عالی این هنر در دوران سلجوقی به شمار میروند. کاشی کاری کامل، به معنای پوشانیدن تمام سطح بنا با قطعات کوچک کاشی به رنگهای مختلف ناگهان به وجود نیامد، آن گونه که از هنگام کاربری قطعات فیروزه ای کاشی در بناهای دوره ی سلجوقی تا تکمیل کاشی کاری ۲۰۰ سال به درازا کشید. این هنر از سده ی هفتم
هجری به آستانه ی تکامل خود رسیده و در آرامگاه اولجایتو (گنبد سلطانیه) هم در سطوح درونی و هم در سطوح برونی و سردر خانقاه شیخ عبدالصمد نطنز به کار رفته است. به مرور زمان که کاشی جای خود را در تزیینات بناها باز می کرد، فن کاشی کاری و کاشی سازی نیز پیشرفت نمود و طرحهای هندسی با تزیینات گل و بوته آمیخته شد، کم کم رنگهای شفاف نیز به کار برده شد. از قرار معلوم مرکز کاشی سازی و کاشی کاری، اصفهان، کاشان، یزد و کرمان بوده است. به چهار رنگی که در گنبد سلطانیه به کار رفته، رنگ پنجم یعنی سبز و رنگ ششم یعنی قهوه ای، در نیمه ی سده ی هفتم هجری در اصفهان افزوده شد و رنگ هفتم، یعنی زرد طلایی در پایان سده ی هفتم در کرمان دیده میشود. مسجد هفت شویه، امام زاده جعفر، مدرسه و بقعه ی بابا قاسم، مدرسه مظفری مسجد جامع در اصفهان و آرامگاه شیخ عبدالصمد در نطنز از نمونه های تکامل هنر کاشی کاری در این دوران (سده ی
هفتم و هشتم) به شمار میروند.
مایه گرفتن از دو رنگ آبی روشن و سیر نه تنها در سده هشتم هجری بلکه در تمام دوره ی تیموریان و دهه های نخستین دوره ی صفویه رواج فراوانی داشت. در اینجا باید اشاره ای نیز به کاشی چلیپایی شکل و ستاره ای که فراوان در کاشان ساخته میشده است، داشت. این کاشیها در کنار هم نصب می شده اند و مجموعه های خویشاوندی صورت میگرفته با نقوش گل و بوته، اسلیمی ها (در مساجد و آرامگاهها)، پرندگان و حیوانات گوناگون چون اردک، در دوران صفویه به تدریج کاشی کاری به عنوان تنها عنصر تزیینی جهت فضاهای درونی و برونی بناها به کار گرفته و گنبد، ایوان ها، شبستان ها و دیوارهای جانبی و محرابها به کاشی آراسته گشتند و در این زمان افزون بر رنگهای رایج در دوران پیشین، رنگ قهوه ای نیز وارد کاشی کاری شد و کاربرد رنگ زرد نیز در رنگها بیشتر گردید. کاشی کاری این دوره، تا زمان پادشاهی شاه عباس نخست، از نوع کاشی معرق بود. به این شکل که ابتدا طرح نهایی را بر روی کاغذ پیاده نموده، سپس آن را بر روی کاشی چسبانده، آنگاه براساس نوع طرح تقسیم بندی نموده، قطعات برش خورده را مطابق طرح نخستین در کنار یکدیگر چیده و از پشت با گچ به یکدیگر متصل مینمودند و بدین ترتیب ترکیب نهایی طرح شکل میگرفته است و می گیرد. در زمان پادشاهی شاه عباس بزرگ با اراده ی این پادشاه به ساخت بزرگترین مسجد عهد صفوی، یعنی مسجد جامع عباسی و شتاب و علاقه ی شاه در پایان دادن ساخت و تزیین آن، هنرمندان را بر آن داشت تا به ساخت کاشی هفت رنگ اقدام نمایند. بر روی کاشی هفت رنگ، بدون محدودیت، همه ی رنگها به طور کاشی نقش می بندد. این کاشی زمان بر به دلیل گسترده تر بودن سطح آن میتوانست بر سرعت تولید و نصب بیافزاید که با اندازه ی معمول آن (۲۲*۲۲) سانتی متر در سطوح مسطح قابل استفاده بود. لیکن در سطوح منحنی کماکان از کاشی معرق استفاده میشد و میشود. در دوران قاجار رنگهایی چون قرمز، صورتی و زرد تیره بر رنگهای پیشین افزوده شدند و هنر کاشی کاری نیز دچار افول در نوع و کیفیت کاشی سازی و کاشی کاری میگردید. هنرمندان نیز صلاح را در آن دیدند تا کارهای تزیینی ساده تر و آسانتر گردد و چنین شد که رفته رفته طرحهای هندسی، از پایان دوره صفویه آغاز گشته بودند، در کاشی کاری ها بیشتر خودنمایی کردند و در ضمن کاشی کاری، جملات و واژه های مذهبی نیز به خط بنایی که به طرحهای هندسی نزدیک است، نمایان شدند.